مقصر تورم افسارگسیخته کیست دلار یا حسابرسی نادرست؟



یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه پیام نور در یادداشتی با اشاره به اینکه نرخ دلار تاثیر چندانی بر افزایش تورم نداشته است، بر نقش حسابرسان و نظارت دولت توسط نهادهای ذیربط در بهبود شرایط آشفته کنونی تاکید کرد.

به گزارش ایسنا، در یادداشتی از دکتر احمد فتحی عبداللهی می خوانیم: شاید با نگاهی به بازار و مشاهده تورم لجام گسیخته این سوال را داشته باشید که واقعاً چه چیزی باعث این وضعیت بحرانی شده و مقصر آن کیست؟ تحریم ها؟ توطئه دشمن؟ قیمت ارز؟ و چرا برخی از کالاها در یک فروشگاه با تخفیف زیاد و در فروشگاه دیگر با افزایش قیمت نسبت به قیمت اعلام شده به فروش می رسد؟ متغیرهای زیادی می توانند در خطر باشند، اما برخی که منتقدان به آن توجه چندانی نمی کنند، حوزه هزینه و نقشی است که دولت، تنظیم کننده ها و حسابرسان در این زمینه ایفا می کنند. این مقاله ریشه مشکل را بررسی می کند و نقش هر یک از عوامل را توضیح می دهد.

مسئولیت تعیین بهای تمام شده کالا و خدمات

بهای تمام شده کالا توسط «حسابداران صنعتی» یا «حسابداران بهای تمام شده» در شرکت ها تعیین می شود و سپس درصدی از سود مجاز قانونی، منطقی و قانونی به این قیمت اضافه می شود و سپس علاوه بر مقدار مالیات بر ارزش افزوده، قیمت نهایی تعیین کننده فروش کالا است که به عنوان قیمت فروش روی محصول درج می شود. بنابراین تعیین بهای تمام شده توسط حسابداران مبنای تعیین قیمت فروش کالا می باشد و البته همانطور که می دانیم مسئولیت تهیه صورت های مالی و بهای تمام شده در شرکت ها بر عهده کارفرما یا مدیر شرکت می باشد. و نه با حسابدار! و حسابداران ملزم به رعایت قوانین تعیین شده توسط کارفرما یا مدیریت شرکت می باشند. حسابداران از روش های علمی، استاندارد و منطقی قیمت گذاری مواد اولیه استفاده می کنند، به طور خلاصه این روش ها شامل اولین ورودی اولین شماره، اولین خروجی آخرین ورودی، روش میانگین و روش شناسایی ویژه است.

یک مثال ساده بزنید

اجازه دهید این موضوع را با یک مثال ساده توضیح دهیم. مثلاً در ساخت خودکار پلاستیکی، پلاستیک به کار رفته در آن ممکن است در زمان های مختلف و با قیمت های متفاوتی خریداری شده باشد. اگر فرض شود هر کیلوگرم پلاستیک در ماه های مختلف به مقدار مساوی و به ترتیب 10، 11 ریال و 12 ریال خریداری شود و دو مورد از این خریدها به طور مساوی برای تولید اتوماسیون مصرف شود، حسابدار هزینه را تعیین می کند. در صورت استفاده از روش میانگین برای تعیین بهای تمام شده خرید ماشین آلات، مبلغ 11 ریال را برای ارزش گذاری انتخاب می کند و در صورت اعمال اولین صادره از روش واردات اول، میانگین قیمت دو خرید اول را در نظر گرفته و اعمال می کند. 10.5 ریال برنده می شود و در صورت استفاده از روش اول صادر شده از آخرین واردات قیمت 11.5 ریال برای تعیین قیمت استفاده می شود و در صورت استفاده از روش خاص شناسایی و خرید اول و دوم در تولید. مقدار 11.5 ریال خواهد بود. در هیچ یک از این روش ها قیمت مواد مصرفی معادل 12 ریال نیست، اما روش خطرناکی که اکثر تولیدکنندگان و خرده فروشان استفاده می کنند، آخرین نرخ خرید است و یا خطرناک تر، نرخ های مورد انتظار و برآورد شده بالاتر از آخرین خرید است. قیمت به اشتباه به عنوان “نرخ استاندارد” تعبیر می شود. نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد این است که نرخ استاندارد مورد استفاده در حسابداری صنعتی نیز با استفاده از تمامی نرخ های خرید گذشته محاسبه می شود و همچنین متوسط ​​است و برای برآورد و گزارش واریانس نرخ مواد استفاده می شود. نه برای تعیین بهای تمام شده محصول! خطرناکتر از همه ارائه نرخ سفارش توسط مدیریت یا کارفرمایی است که قیمت تمام شده محصولات را بدون هیچ قاعده ای معرفی می کند که جز اسراف نمی توان نام آن را گذاشت و حسابدار مجبور به رعایت این دستورالعمل است.

مفهوم حفظ سرمایه

یکی دیگر از مشکلات بزرگی که با آن روبرو هستیم، تصورات نادرست مردم از مفهوم حفظ سرمایه است! این مورد نیز بیشتر توسط فروشندگان مطرح می شود. عباراتی مانند “اگر بخواهم جنس فروخته شده به شما را جایگزین کنم، پس باید بیشتر بپردازم” یا “تورم متوالی ارتباط ما را قطع کرده است” و مواردی از این دست، و از این رو اقداماتی مانند قیمت گذاری خودسرانه برای کالاها به بهانه تورم همه ما معامله می کنیم. در چند سال اخیر بیشتر عوام فریبی است و اگر هم نیست ناشی از عدم خودآگاهی از مفاهیم بیان شده و مسائل دیگری مانند انصاف و حلال و حرام است. البته تحلیل دقیق این مشکل نیز نشان می دهد که این اختلال باز هم ناشی از هزینه های به اصطلاح است. «کردم» و تولیدکنندگان و واردکنندگان. در اصطلاح حسابداری کالای خریداری شده توسط فروشنده با درصد سود به مصرف کننده فروخته می شود و فروشنده از این فروش سود می برد و اگر کالای جدیدی را با قیمتی حتی بالاتر از نرخ فروش قبلی به مصرف کننده خریداری کند. ، منطقی است که سود مجاز را به آن اضافه کنید و آن را بفروشید; جنسی که قبلاً در فروشگاه است را نفروشید، انگار که جنس بعدی با قیمت بالاتری درج شده است! کسب درآمد ممنوع است و تورم افسارگسیخته را تشویق می کند. باز هم خودمان را گول زدیم که مقصر آن را به گردن دلار انداختیم! زیرا در زمانی که نرخ نسبتاً ثابت بود، دوباره با تورم شدید مواجه شدیم. در نهایت می توان با قاطعیت بیان کرد که استفاده از روش های غیراصولی و غیرعلمی در قیمت گذاری محصولات، روشی اشتباه است و خود را با این جمله توجیه می کند که «همه این کار را انجام می دهند… ما هم باید با بازار هماهنگی کنیم». خیانت به خود و ثانیاً خیانت عمومی است و سود حاصل از این نوع ارزش گذاری ممنوع است و البته باید توجه داشت که این امر مستلزم کنترل و نظارت مستمر است.

نقش حسابرسان

رسیدگی به این موضوعات مستلزم ایجاد سازوکار و نظارت دولتی و نیز نظارت خصوصی از طریق سازمان حسابرسی و حسابرسان مستقل است و باید تصریح کرد که نقش حسابرسان در حسابرسی صورتهای مالی حاوی بهای تمام شده یا صورتهای مالی که به طور رسمی ارائه می شود. و شامل به اصطلاح

نقش دولت

نکته اساسی دیگر نقش ناظر دولت است. در سال‌های اخیر، این تصور غلط که همه چیز را به بازار واگذار می‌کنیم، و به کارگیری کورکورانه نظریه‌پردازانی مانند آدام اسمیت، که دست نامرئی‌اش منافع شخصی و اجتماعی را در یک محیط بسیار رقابتی هماهنگ می‌کند، نگرانی‌های اخیر را تشدید کرده است. به کارگیری این نظریه ها بدون توجه به الزاماتی مانند انحصار به جای رقابت کامل، میزان دخالت دولت در تولید، اقتصاد نفتی و ساختار جامعه و به طور کلی اقتصاد، حتی در کشورهای غربی که مدعی کنترل سرمایه داری هستند، مذموم است! جامعه اسلامی که مدعی است گفتمان سوم و غالب اسلام در جهان است چه؟ در مورد اقتصاد چه دانشمندانی مانند آدام اسمیت و چه نظریه پردازانی مانند کینز که بر خلاف اقتصاد کلاسیک رویکرد اقتصاد آزاد را نقد کردند و اقتصاد را به نیروهای بازار واگذار کردند و تورم به دلیل عدم نظارت، جامعه را ویران کرد، چطور؟ باید به فکر ارائه نسخه ای جامع برای درمان اقتصاد کشور بیمار باشیم.

کاربرد

به نظر می رسد در جامعه اسلامی توجه به مسائلی مانند ربا و آگاه کردن مردم از حرام بودن ربا و تعیین حد و مرز ربا و تحریم بانک های ربوی و کسب حلال با تعیین قیمت صحیح، علمی و منطقی و توصیه به پرهیز از افراط و تفریط، تشویق و تشویق فرهنگ پرداخت مالیات و تاکید بر ممنوعیت فرار مالیاتی و امثال آن و البته نقش حسابرسان و نظارت دولت از طریق نهادهای ذیربط از ابزارهای جامعه اسلامی برای بهبود وضعیت کنونی است. مقصر یابی و ربط دادن امور و مشکلات به این و آن نه تنها راه حل مشکلات کنونی نیست و نخواهد بود، بلکه باعث یأس و ناامیدی در جامعه و افزایش مشکلات می شود. در این میان نقش حسابداران به عنوان افرادی که در متن کار قرار دارند و می توانند با به کارگیری روش های صحیح و اصولی حسابداری و ارتباطی به رفع این مشکلات کمک کنند بیش از پیش اهمیت دارد و می تواند کمک کننده باشد.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید