فروپاشی شورای سلطنتی در روز پنجم


یک ماه قبل از سقوط رژیم، محمدرضا و 9 تن دیگر از سیاستمداران و شبه نظامیان پهلوی مجبور به پذیرش طرحی شدند که از زمان نخست وزیری جعفر شریف امامی بارها مطرح شده بود. برنامه این بود که سقط جنین زودرس را به تعویق بیندازند که زایمان آن پزشکان را کاملاً ناامید کرده بود. محمدرضا در آخرین لحظات حضورش در ایران با ابتکار علی امینی موافقت کرد و سه روز بعد از کشور خارج شد اما نقشه امینی در روز پنجم به هم خورد و ارتش اعلام بی طرفی کرد.

به گزارش ایسنا، امروز سوم دی ماه سالروز تأسیس شورای سلطنت در سال ۱۳۵۷ به دستور محمدرضا پهلوی است.

با شنیدن بوی تند سقوط محمدرضا شاه، آخرین تیر را به کمان رویاهای خود انداخت و رها کرد تا هدف خود را در تاریکی شب تاریک ثابت کند.

او به سرعت وارد عمل شد و از شهریورماه تاکنون چندین بار پیشنهاد نخست وزیر و مشاور دربار علی امینی را از شهریور ماه اجرا کرده است. او که نتوانست تأیید و حمایت سیاستمداران برجسته نزدیک به روحانیت و سیاستمداران انقلابی را جلب کند، به بقایای سیاسی و نظامی رژیم متوسل شد تا شاید سد خشم مردم را بشکند و سونامی عظیم نفرت را به راه بیندازد.

محمدرضا همچنان روی وفاداری گارد شاهنشاهی و حفظ قدرت سیاسی با قدرت سرنیزه و حمایت آمریکایی ها حساب می کرد. اولین و آخرین جلسات را عبدالحسین علی آبادی فرد، سرلشکر عباس قره باغی و شاپور بختیار به عنوان رئیس برگزار کردند و سه روز بعد برای همیشه ایران را ترک کردند.

شورای سلطنتی پس از خروج شاه چندین بار تشکیل جلسه داد و سید جلال الدین تهرانی، یکی از شخصیت های ملی-مذهبی که مدیریت معبد رضوی و نزدیک به بخشی از روحانیت کشور را بر عهده داشت، برای آخرین پست متزلزل آخرین شاه ایران برای حفظ صلح و آرامش انتخاب شد. واگذاری قدرت، اما ناگهان با غافلگیری و استعفای زودهنگام رئیسش در اولین روز بهمن، هفت روز پس از تولدش، مواجه شد.

دلیل استعفای وی غیرقانونی اعلام شدن شورای شاه توسط رهبر نهضت سید روح الله موسوی خمینی بود.

حکم امام خمینی (ره) مبنی بر غیرقانونی بودن سلطنت، تهران را بر آن داشت تا به نوفل لوشاتو رفته و از وی دیدار کند، اما رهبر فقید انقلاب اسلامی، تهران را شرط کنار گذاشتن سلطنت غیرقانونی خود قرار داد. تهران بعداً پس از ساعت‌ها مشورت در نوفل لوشاتو استعفا داد و خواسته‌های شاه، دربار و حامیان آمریکایی و غربی سلطنت ناگهان از بین رفت.

این مقام رهبر نهضت زمانی مطرح شد که در 22 آذر 1357، یک روز قبل از تصمیم محمدرضا شاه، فرمان تأسیس شورای سلطنت را در قالب یک اعلامیه چهار ماده ای صادر کرد.

در بند اول این بیانیه آمده است: و متعهد و مورد وثوق موقتاً فراخوانده و اقدام خواهد کرد. اعضای این شورا در اولین فرصت معرفی خواهند شد. شورا موظف است وظایف خاصی را انجام دهد، از جمله مأموریت بررسی شرایط تشکیل دولت انتقالی و آماده سازی مقدماتی.

فروپاشی شورای سلطنتی در روز پنجم

مبتکر شورا

در شهریور 1357 اندیشه تأسیس شورای سلطنتی به نخست وزیری جعفر شریف امامی مطرح شد و هر بار محمدرضا شاه نسبت به تشکیل آن اکراه نشان داد، اما راهپیمایی گسترده ای به سوی تاسوعا و عاشورا در محرم 1357 در آبان و دسامبر آن را تسخیر کرد.

علی امینی، مشاور قضایی، برای بار دوم پیشنهاد تشکیل شورای سلطنتی را داد و با استماع اوضاع سیاسی و اجتماعی در دی ماه 1357 از شاه خواست که اعضای آن شورا را از میان کارگزاران سیاسی و یاران معروف رژیم انتخاب نکند. . سرانجام در 23 دی ماه محمدرضا با درخواست مشاورش موافقت کرد.

محمدرضا از علی امینی خواست فوراً شورای شاهنشاهی را تشکیل دهد و او در اولین فرصت گروهی از سیاستمداران و شخصیت های حزبی برجسته و نامحبوب را برای پیوستن به شورای سلطنت انتخاب کرد، اما هیچ یک به درخواست او عمل نکردند.

امینی دیگر وقت تلف نکند، شاپور بختیار نخست وزیر، جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی، محمد سجادی رئیس مجلس سنا، سیدجلال الدین تهرانی معاونت حرم رضوی، عبدالله انتظام رئیس و مدیرعامل ملی. شرکت نفت ایران، محمدعلی وارسته، شرکت ملی نفت ایران، محمدعلی وارسته، علیقلی اردلان وزیر دارایی پیشین، وزیر دربار شاه، عبدالحسین علی آبادی فرد، دادستان کل سابق و عباس قره باغی، رئیس دفتر، محمدرضا شاه را به عنوان اعضای هیئت دولت معرفی کردند. شورای سلطنتی

پس از تشکیل شورای سلطنت و هماهنگی های لازم، محمدرضا سه روز پس از تشکیل شورا در 26 دی ماه ایران را ترک کرد و شورای سلطنتی تمامی وظایف و اختیارات سلطنت را بر عهده گرفت.

وی با دریافت خبر تشکیل شورای سلطنت به نوفل لوشات امام خمینی در 28 دی 1357، این شورا را غیر قانونی و نافرمانی اعضای آن را جرم دانست و از آنان خواست به استثنای سیدجلال الدین تهرانی از آن شورا استعفا دهند. که یک هفته بعد بقیه اعضا تا آخرین روزهای صدارت زاپور بختیار و سرنگونی رژیم پهلوی از عضویت در شورا انصراف دادند.

پایان شاپور بختیار

شاپور که در سال 1294 در خانواده ای از ایل بختیاری از شاهان صفوی تا نوادگان خان و چنزاده متولد شد، محمدرضا معروف به سردار فاتح و نازبیگم به دنیا آمد. مادرش در هفت سالگی درگذشت. شاپور دوره ابتدایی را در منزل پدری و تا سوم دبیرستان را در اصفهان گذراند و با حمایت ابوالقاسم خان بختیار عموی تیمور بختیار هر سه عازم بیروت لبنان شدند.

پدر شاپور در 19 سالگی به همراه چند تن از سران بختیاری به اتهام مبارزه با پهلوی اول اعدام شد و شاپور در سال 1313 به دلیل این اعدام به تهران بازگشت و پاریس را ترک کرد و در آنجا لیسانس فقه، فلسفه و لیسانس گرفت. علوم سیاسی و تحصیلات خود را در رشته اقتصاد عمومی ادامه داد.

وی از اعضای جبهه ملی دوم بود که از انتصاب به عنوان آخرین نخست وزیر رژیم پهلوی پشت کرد، سلطنت و موافقت شورای مرکزی جبهه ملی برای پذیرش پست نخست وزیری منتفی شد. او از حزب و با رای اکثریت قاطع اعضای آن از این جنبش سیاسی کنار گذاشته شد.

دوره نخست وزیری بختیار 37 روز بود و با آمدن امام در 12 بهمن 1357 به پایان رسید.

شاپور در لباس مبدل با پاسپورت فرانسوی و با کمک یکی از دوستانش و عوامل موساد در ایران از ایران گریخت. او در 6 آگوست 1991 توسط افراد ناشناس در فرانسه به قتل رسید.

ژنرال عباس قره باغی

عباس در سال 1297 در منطقه یکه داکان تبریز به دنیا آمد. دبیر ولیعهد، فرمانده دانشکده افسری، رئیس دادگاه تجدیدنظر ویژه ارتش، فرمانده لشکر پیاده گرگان، فرمانده لشکر یکم گارد سلطنتی، رئیس ستاد، فرمانده سپاه غرب کرمانشاه، فرمانده شهربانی نظامی، وزیر کشور و رئیس ستاد ارتش سازمان او در حکومت پهلوی بود.

قره باغی در واپسین روزهای حکومت پهلوی و پس از خروج محمدرضا شاه از ایران ارتش شاهنشاهی را بی طرف اعلام کرد و این موضوع مورد غفلت نیروهای انقلابی قرار نگرفت و با غفلت به آن رسیدگی شد. او روز بعد از پیروزی انقلاب ایران در 23 بهمن 1357 در خانه یکی از دوستانش پنهان شد و پس از 14 ماه زندگی مخفیانه و تغییر مخفیگاه با گذرنامه جعلی از فرودگاه مهرآباد گریخت. عباس در 13 اکتبر 2000 در پاریس بر اثر سرطان درگذشت.

سیدجلال الدین تهرانی

سید جلال الدین در سال 1275 در تهران متولد شد و فرزند سید علی شیخ الاسلام مرندی بود که توسط مظفرالدین شاه لقب شیخ الاسلام را دریافت کرد. تهرانی منجم، ریاضی‌دان و سیاستمدار بود و پهلوی در چند منصب دوم وزیر پست، تلگراف و تلفن، وزیر دربار و چندین دوره سناتور در مجلس سنا بود.

علت انتخاب سید جلال الدین به ریاست شورای سلطنت این بود که وی علاوه بر تحصیل در حوزه، با برخی از روحانیون ارتباط خوبی داشت و نایب الحرمین رضوی بود.

او در سال 1987 در سن 88 سالگی در خانه اش در شانزلیزه فرانسه درگذشت.

پیکر وی در سال 1370 به ایران منتقل شد و در مهرماه همان سال در جوار قبر مادرش در حرم امام رضا (ع) بین رواق دارالحفاظ و ایوان دارالسیاده به خاک سپرده شد.

لیقلی الان

علیقلی در سال 1280 در تهران به دنیا آمد و در سال 1302 به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1334 به سمت وزارت مستشاری در دفتر حسین علاء و سپس در امور خارجه منصوب شد. در سال ۱۳۳۷ به عنوان سفیر ایران در آمریکا منصوب شد. مدتی بعد به سفارت ایران در شوروی و سپس به سفارت ایران در آلمان فراخوانده شد و در نهایت بازنشسته شد. در مهر 1357 به جای امیرعباس هویدا به سمت وزیر دربار منصوب شد.

اردلان آخرین وزیر دادگاه بود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی دستگیر و به چندین سال زندان محکوم شد. پس از آزادی به آمریکا مهاجرت کرد و در سال 1985 درگذشت.

عبدالحسین علی آبادی فرد

عبدالحسین وکیل دادگستری، دادستان کل و عضو کمیته حذف در دوران ریاست جمهوری دکتر محمد مصدق بود. وی در رشته حقوق از دانشکده حقوق و علوم سیاسی فارغ التحصیل شد و سپس در دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و در رشته حقوق مدنی و فلسفه دکتری گرفت. او در سال 1366 در ایران درگذشت و ثروت خود را فدا کرد.

ممدعلی ارسته

محمدعلی نایب رئیس شورای سلطنت بود. پهلوی در دفتر شش نخست وزیر رژیم، وزیر دارایی، پست، تلگراف، تلفن و بهداشت بود. وی به عنوان یکی از اعضا و یاران اصلی دکتر محمد مصدق در مذاکرات ملی شدن صنعت نفت ایران شرکت داشت.

وی پس از سال 1332 در دوره دوم مجلس سنا به عضویت مجلس سنا درآمد و نایب رئیس شد. او سال ها از دست پادشاه عصبانی بود، اما شاه او را به عضویت شورای سلطنت درآورد. وارسته پس از پیروزی انقلاب از کشور خارج نشد. وی در 28 آذر 1367 در سن 94 سالگی در تهران درگذشت.

مد

محمد سجادی در آن زمان رئیس مجلس سنا بود و در دولت‌های مختلف رژیم پهلوی سمت‌های مختلف دولتی داشت. وی نایب رئیس مجلس سنا، وزیر راه، اقتصاد و دارایی، وزیر دادگستری، مشاور و معاون نخست‌وزیر و شهردار تهران بود. سجادی پس از انقلاب در ایران ماند و در سال 1366 بر اثر این بیماری درگذشت.

اد

جواد در سال 1301 در ساری به دنیا آمد و از طرف مردم ساری در بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی به عضویت مجلس شورای ملی درآمد و به عضویت هیئت رئیسه مجلس درآمد. سعید در دوره 22 تا 24 این مجلس نیز نماینده مردم ساری بود و رئیس این مجلس شد.

سعید در سال 1346 نماینده و عضویت ریاست مجلس سوم قانونگذاری را نیز برعهده داشت و پنج روز قبل از انحلال حزب رستاخیر در سال 1357 دبیرکل آن بود. وی پس از آغاز اعتراضات و برکناری عبدالله ریاضی به ریاست مجلس شورای ملی رسید. جواد سعید پس از پیروزی انقلاب دستگیر و صادق خلخالی توسط حجت الاسلام اعدام شد.

عبدالله انتظام

وی وزیر امور خارجه دولت های زاهدی و علا بود. از سال 1336 تا 1342 رئیس و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران بود. انتظام پس از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران زندانی نشد. وی در سال ۱۳۶۲ در تهران درگذشت.

منبع:

نسرین خدایاری، تشکیل و سقوط شورای سلطنت. تیر بر پیکر رژیم شاهنشاهی، جام جم، 3.11.84، ص 11.

انتهای پیام/

دیدگاهتان را بنویسید